شهرداری تمام شیشه‌ای

هرچه در اختیار شوراست، در دسترس همه است.

ایده‌ی کلی شهرداری تمام شیشه‌ای این است: همه داده‌ها و اطلاعاتی از شهرداری که درحال حاضر در دسترس شورای شهر قرار دارد یا طبق قانون می‌تواند در اختیار شورای شهر قرار داشته باشد، از طریق یک سامانه آن لاین در اختیار همه شهروندان قرار گیرد. این داده‌ها و اطلاعات می‌تواند شامل میزان بودجه و نحوه هزینه‌کرد آن، نحوه واگذاری پروژه‌های بالای یک میلیارد تومان، مجوزها و کاربری‌‌ها و دیگر داده‌ها و اطلاعات مشابه است، همچنین است انتشار علنی مذاکرات شورا و انتشار علنی رای تک‌تک اعضا در مباحث مختلف.
این برنامه شامل یک هدف روشن و سنجش‌پذیر است، یعنی بعد از چهار سال می‌توان ارزیابی کرد که آیا سامانه آن لاین راه‌اندازی شده است یا خیر، داده‌ها و اطلاعات موجود در آن، به صورت مداوم به روز می‌شود یا نه، با در نظر گرفتن ملاحظات ناظر بر حفظ حریم شخصی افراد، اطلاعات تا چه حد جامع و با جزئیات لازم است.
درواقع مزیت طرح شهرداری تمام شیشه‌ای نسبت به برنامه‌های معمول این است که حاوی یک اقدام عملی مشخص است برخلاف بسیاری از برنامه‌هایی که حاوی جملاتی کلی هستند و بیشتر ناظر بر ارزش‌ها، خط‌ مشی‌ها و سیاست‌های کلی هستند تا اقدامات عملی مشخص و سنجش‌پذیر.
همچنین تلاش برای تحقق این برنامه برای اعضای شورای شهر امکان‌پذیر است و وعده‌اش فراتر از امکانات و اختیارات‌شان نیست چون دارند از جیب خودشان یعنی همان اطلاعات در اختیارشان خرج می‌کنند نه بیشتر.
مزیت سوم این طرح این است که ناظر به تغییرات بلندمدت و پایدار است و می‌توان امیدوار بود که بعد از اتمام عضویت اعضایی که این برنامه را محقق کرده‌اند، وضعیت به سادگی قابل بازگشت به وضعیت پیشین عضویت این اعضا نباشد. درواقع راه‌انداختن سامانه آن لاین حاوی داده‌ها و اطلاعات به روز مرتبط با حوزه‌های مختلف تصمیم‌گیری در شهر، تغییری است که اعضای دوره بعد هم ناچار از تن دادن به آن هستند حتی اگر اعتقادی به این میزان شفافیت نداشته باشند اما توان بروز این اعتقادشان را جز با برچیدن بساط این سامانه و پرداخت هزینه اجتماعی همراه با آن نخواهند داشت.
اما این برنامه یک مزیت اختصاصی دارد که ناشی از رویکرد اجتماعی ارائه دهنده‌ی این برنامه است و آن مزیت اختصاصی همانا فعال کردن پتانسیل شهروندان در تغییر وضع موجود است. یک وقت هست که شما می‌‌گویید همه اعضای منتخب شورا ملزم به شفافیت و فاش کردن تخلفات و فساد احتمالی در حوزه‌های مختلف شوند، در این صورت مسئولیت شفافیت و نظارت و نقد و اعتراض و خلاصه کنشگری تنها بر گردن همان ۲۱ عضو شوراست. درحالی‌که شهرداری تمام شیشه‌ای با فراهم کردن امکان دسترسی عمومی به داده‌ها و اطلاعات در اختیار خودش، از ظرفیت تمام شهروندان، به خصوص از ظرفیت شهروندان متخصص در حوزه‌های مختلف برای رصد انتقادی تصمیم‌گیری‌های شهری استفاده می‌کند و فشار افکار عمومی را به عنوان یکی از موثرترین ابزارهای نظارتی، همواره بر بالای سر مسولین شهرداری بالقوه فعال نگه می دارد. این مزیت اختصاصی باعث می‌شود مسئولین شهرداری دیگر با وعده و وعید‌های رنگ به رنگ قادر به خرید سکوت تنی چند یا همه اعضای شورا در برابر تخلفات احتمالی نباشند. در یک کلام، طرح شهرداری تمام شیشه‌ای، شورای شهر را دقیقا مطابق با کارویژه‌اش محقق می‌کند یعنی نهاد مدنی واسط میان شهرداری و شهروندان.

اگر چنین راهبردی تا این‌حد ثمربخش و موثر دانسته می‌شود، چرا تا پیش از این محقق نشده است؟

در جامعه‌شناسی اصل مهمی هست که می‌گوید هر راهبردی پیش از اجرا باید به یک سوال مهم پاسخ گوید: اینکه چرا این راهبرد تا پیش از این به اجرا در نیامده است؛ پاسخ هم همواره چیزی بیش از این است که چون تابه حال چنین راهبرد خلاقانه‌ای به فکر کسی نرسیده یا چون تابه‌حال فرد مناسبی برای اجرای این راهبرد در جایگاه موثر قرار نگرفته یا…. پاسخ همواره چیزی بیش از این موارد است، درواقع چنین پرسشی می‌خواهد بر ضرورت تبیین وضع موجود، پیش و مقدم بر تغییر آن تاکید کند، هیچ راهبرد ثمربخشی برای تغییر واقعیت موثر نخواهد بود مگر این‌که پیش از آن به این سوال پاسخ دهد که چرا واقعیت اکنون آن‌گونه که هست هست.

این نکته عیناً درباره‌ی طرح شهرداری تمام شیشه‌ای هم صادق است. سوال این است: اگر چنین راهبردی تا این‌حد ثمربخش و موثر دانسته می‌شود، چرا تا پیش از این محقق نشده است و آیا همان عواملی که تاکنون وضع موجود را تداوم بخشیده‌اند، مانع اصلی اجرای این طرح نخواهند بود؟ برای اینکه بتوانیم به چنین پرسشی پاسخ دهیم، ابتدا باید به این پرسش پاسخ دهیم که عوامل اصلی و موثر تداوم وضع موجود چه هستند یا به عبارتی چه چیز، مسائل شهری در تهران را کم‌وبیش لاینحل نگه می‌دارد.

پاسخ این پرسش از دیدگاه جامعه‌شناختی، مدیران فاسد و نالایق شهری نیست، کمبود افراد متخصص و پاکدست در شورای شهر هم نیست، چنین پاسخ‌هایی راهبردهایی فردی برای تغییر واقعیت را نتیجه می‌دهند که ناظر است به تغییر افراد حاضر در جایگاه‌های مختلف یعنی تغییر شهردار یا تغییر اعضای شورای شهر؛ نه اینکه چنین تغییراتی منشاء هیچ اثری در واقعیت نشوند، اما دیدگاه جامعه‌شناختی بر آن بخشی از تبیین واقعیت متمرکز می‌شود که معمولا نادیده گرفته می‌شود و همین نادیده گرفتن منشاء کم‌اثر شدن تغییرات افراد و سیاست‌گذاری‌ها و راهبردهاست، اگر نگوییم به کل شکست خورده و بلااثر می‌شوند.

از دیدگاه جامعه‌شناختی آن‌چه که باعث تداوم و لاینحل ماندن مسایل شهری می‌شود چیزی است که می‌توان آن را در کلی‌ترین حالت زنجیره منافع نامید. شبکه‌ای از علل ناظر بر منافع گروه‌های مختلف که ممکن است هر کدام به تنهایی تاثیر اندکی در شکل‌دهی به واقعیت داشته باشند اما آن‌چه باعث قدرت‌شان در تداوم وضع موجود می‌شود اتصال‌ و درهم چفت شدن این علل در یک شبکه و زنجیره است. دقیقا به دلیل وجود این زنجیره است که تغییر مدیران شهری یا تغییر اعضای شورای شهر که تنها یک حلقه از حلقه‌های این زنجیره‌اند، کمک چندانی به حل مسایل شهری نمی‌کند. برای تغییر واقعیت، باید در مورد هر مساله شهری به طور خاص، حلقه‌های مختلف این زنجیره به دقت شناسایی شوند تا شاید با کشف ضعیف‌ترین حلقه بتوان زنجیره را شکست.

وقتی زنجیره‌ای محکم و در هم چفت شده از منافع گروه‌های مختلف، اغلب مسایل شهری در تهران را لاینحل نگه می‌دارد، طرح شهرداری تمام شیشه‌ای چطور می‌خواهد به تغییر واقعیت منتهی شود؟

شناخت حلقه‌های مختلف زنجیره منافع، اولین گام ضروری برای تغییر آن است. طرح شهرداری تمام شیشه‌ای با سهیم کردن همه شهروندان در داده‌ها و اطلاعات موجود در مورد مسایل مختلف شهری، امکان شناخت دقیق‌تر حلقه‌های مختلف زنجیره منافع را هرچه بیشتر فراهم می‌کند چراکه خرد جمعی مجموعه‌ای بزرگتر از شهروندان را به تامل و واکاوی در باب اطلاعات موجود فرامی‌خواند. با دسترسی گروه‌های مختلف به داده‌ها و اطلاعات، امکان تبانی و بده‌بستان‌های پنهانی میان گروه‌های خاصی از ذی‌نفعان برای پنهان نگه داشتن وجوهی از مساله کمتر می‌شود چراکه حالا همه گروه‌های ذینفع به یک اندازه از داده‌ها و اطلاعات بهره‌مند هستند یا دست‌کم تلاش بر این است که سطح برابری از دسترسی برای گروه‌های مختلف به دست آید.

یک مثال موضوع را روشن‌تر می‌کند. در ماجرای پلاسکو یک سوال در افکار عمومی طرح شد: هریک از ما به عنوان یک شهروند چه می‌توانیم بکنیم که پلاسکو تکرار نشود؟ در این رابطه، حلقه‌‌هایی کوچک از شهروندان متخصص در حوزه‌های مختلف سعی داشتند از دیدگاه تخصصی خود و فارغ از های و هوی سیاسی، به تبیین حادثه از منظر تخصصی خود و ارایه راهبردی از آن منظر بپردازند، مثلا حلقه‌ای کوچک از تحصیلکردگان در مهندسی عمران یا حلقه دیگری از حقوق خوانده‌ها و به همین ترتیب. مساله اصلی این جمع‌ها به اتفاق، کمبود داده‌ها و اطلاعات برای تبیین دقیق و ارایه راهبردهای ثمربخش بود.

منظور از این‌که شهرداری تمام شیشه‌ای پتانسیل شهروندان را فعال می‌کند، این است که پتانسیل چنین حلقه‌های کم‌تعداد اما موثر از شهروندانی با آگاهی شهروندی و مسئولیت‌پذیری بالا فعال می‌شود، شهروندانی که بسیاری از انرژی و توانایی‌شان بلااستفاده مانده است چون دسترسی‌شان به داده‌ها و اطلاعات معتبر در مورد مسائل مختلف شهری آن‌چنان محدود است که دست زدن به هر تلاش و کنشی را به راه رفتن در تاریکی شبیه می‌کند.

طرح شهرداری تمام شیشه‌ای به همه شهروندان امکان و قدرت موثر بودن می‌دهد از طریق سهیم کردن آن‌ها در داده‌ها و اطلاعات موجود در حوزه‌های مختلف شهر و فعال کردن پتانسیل‌های‌شان در خلق دانشی تخصصی و فارغ از سوگیری ناشی از شبکه منافع گروه‌های ذی‌نفع.

البته همچنان یک سوال باقی است: آیا زنجیره‌ای چنین محکم از منافع، مانع تحقق و اجرای طرح شهرداری تمام شیشه‌ای نخواهد شد؟ به عبارت دیگر، چنین طرحی با چنین پیامدهای محتملی، در وضع موجود چطور امکان تحقق خواهد داشت؟

تغییر و ضرورت مطالبه عمومی

وقتی زنجیره‌ای چنین محکم و درهم تنیده از منافع گروه‌های مختلف ضامن حفظ وضع موجود است، طرح شهرداری تمام شیشه‌ای چطور ممکن است امکان تحقق پیدا کند؟ چطور می‌شود بر مقاومت‌های پیدا و پنهان در برابر تحقق چنین طرحی غلبه کرد؟ اولین و ضروری‌ترین یاری‌سان برای هر تغییری در واقعیت، تبدیل آن تغییر به یک مطالبه عمومی است. نه این‌که حالا فکر کنیم مطالبه عمومی کمثل غول چراغ جادو قادر به انجام هر تغییری در واقعیت است اما دست‌کم یکی از اولین شرایط ضروری برای هر تغییری، شکل‌گیری اجماعی عمومی بر سر تحقق آن تغییر است.

به همین دلیل است که طرح شهرداری تمام شیشه‌ای باید برنامه‌ی لیست پیروز در انتخابات شوراها باشد، تا به پشتوانه رای پیروزی که کسب کرده است بتواند بر مقاومت‌های پیدا و پنهان و ریز و درشت غلبه کند. نمونه بارز چنین تغییری که علی‌رغم مقاومت‌ها و مخالفت‌ها تحقق پیدا کرد، برجام است. برجام به پشتوانه یک پیروزی در انتخابات امکان‌پذیر شد. چون حل مساله هسته‌ای اصلی‌ترین وعده و برنامه کاندیدای پیروز بود، آن کاندیدا توانست به پشتوانه رای پیروزش، برجام را محقق کند علی‌رغم همه‌ی آن زنجیره‌ی منافعی که از حفظ تحریم‌ها سود می‌برد و مخالف و مانع اصلی پیشبرد برجام و تغییر وضع موجود بود.

اما مطالبه عمومی شرط لازم است ولی کافی نیست، مطالبه عمومی یاری‌رسان تلاش‌ها برای تحقق یک تغییر است اما شناخت مکانیزم‌های جلوگیری‌کننده از تغییر هم بخشی از همان تلاش‌ها است. درصورتی که طرح شهرداری تمام شیشه‌ای برنامه لیست پیروز انتخابات شوراها شود، حتی در صورت شکست در تحقق این طرح هم ضروری است که فرآیند تلاش‌ها و موانع و شکست‌ها به صورت شفاف با شهروندان در میان گذاشته شود، چنین شفافیتی خود بخشی از تغییری است که طرح شهرداری تمام شیشه‌ای در پی تحقق آن است.