مزیت‌های نهاد انتخابی در مبارزه با فساد

یادداشت بهاره آروین در صفحه نخست روزنامه همشهری:

در مبارزه با فساد کدام راهکارها ثمربخش‌تر است؟ کدام‌یک از جایگاه‌ها توان و امکان‌ مبارزه مؤثرتر با فساد ریشه‌دار و رخنه‌کرده در سیستم‌های اجرایی حکمرانی درکشورها را دارند؟ در این یادداشت با استناد به تجربیات موفقیت‌آمیز جهان در مبارزه و کاهش مؤثر فساد، استدلال می‌کنیم که جایگاه‌های انتخابی و نمایندگی نسبت به جایگاه‌های قضایی یا جایگاه‌های انتصابی در دولت‌ها، پتانسیل بیشتری برای مبارزه مؤثر با فساد و کاهش آن دارند.

تجربه‌های موفقیت‌آمیز مبارزه با فساد در دنیا نشان داده ‌که نظارت متمرکز از طریق سازمان‌های بازرسی و برخوردهای قضایی با مفسدان، در از بین بردن فساد ثمربخشی زیادی ندارد چراکه تا وقتی زمینه‌ها و فرایندهای فسادزا اصلاح نشود و از بین نرود، نه‌فقط سازمان‌‌های متمرکز نظارتی، خود به حلقه‌ای از زنجیره فساد تبدیل می‌شوند به‌خصوص که سیاست‌های محرمانگی در این نوع سازمان‌ها به عدم‌شفافیت و شکل‌گیری زمینه‌های فساد در خود سازمان‌های نظارتی دامن می‌زند، بلکه بازداشت و مجازات قضایی مفسدان نیز کارایی زیادی نخواهد داشت و به‌ازای هرمفسد دستگیرشده، چندین مفسد دیگر سربرمی‌آورند؛ چراکه زمینه‌ها و فرایندهای فسادزا، به‌مثابه کارخانه تولید مفسد، حتی سالم‌ترین آدم‌ها را به سوءاستفاده از جایگاه و فساد ناشی از آن خواهد کشاند. از این‌رو، تجربیات موفقیت‌آمیز در مبارزه با فساد نشان داده ‌که شفافیت و اصلاح فرایندها و زمینه‌های فسادزا، یگانه راهبرد مؤثر با فساد است.

از طرف دیگر، جایگاه‌های انتصابی در دستگاه اجرایی دولت مانند مدیران دولتی در رده‌های مختلف نیز امکان مبارزه مؤثر با فساد از طریق راهبرد پیش‌گفته را نخواهند داشت؛ چراکه هرگونه شفافیت واقعی و مؤثر و نیز اقدام برای اصلاح زمینه‌ها و فرایندهای فسادزا، با مقاومت گروه سازمان‌یافته ذی‌نفعانی مواجه می‌شود که تا پیش از این، منافع زیادی در عدم‌شفافیت و فرایندهای فسادزای موجود داشته‌اند. این گروه‌های ذی‌نفع از همه ابزارهای پیدا و پنهان خود برای کنار‌زدن، به‌حاشیه‌راندن و درنهایت عزل مدیری استفاده خواهند کرد که عزم خود را برای شفافیت‌بخشی و اصلاح فرایندها و مبارزه ریشه‌ای با فساد جزم کرده است. معمولا اصلی‌ترین راهبردی که در به‌حاشیه‌راندن و عزل مدیران انتصابی خواهان شفافیت و اصلاح‌کننده فرایندها به‌کار بسته می‌شود، ایجاد هراس در مدیران بالادستی نسبت به پیامدهای پیش‌بینی‌ناشده اقدامات اصلاح‌گرانه و شفافیت‌بخش مدیر مذکور است. هرچقدر فساد در یک سازمان اجرایی ریشه‌دار و فراگیرتر باشد، اصلاح فرایندها و ایجاد شفافیت با مقاومت سازمان‌یافته‌تر و جدی‌تری از درون خود سازمان مواجه خواهد شد، به‌گونه‌ای که در اندک زمانی، مدیر اصلاح‌گر در هر رده‌ای که باشد، به حاشیه رانده شده و درنهایت از سوی مدیران بالادست به بهانه‌های مختلف عزل می‌شود.

در این میان تنها جایگاه نمایندگی و اعضای نهادهای انتخابی هستند که از دو مزیت همزمان در زمینه مبارزه مؤثر با فساد برخوردارند؛ اولا نهادهای انتخابی و نمایندگی، در جایگاه سیاستگذاری هستند و لذا مناسب‌ترین ابزارها را جهت تغییر فرایندهای فسادزا در دست دارند، آنها می‌توانند با تغییر قوانین و مقررات مولد فساد و رفع زمینه‌های فسادزای قانونی، ریل‌گذاری اصلی و بنیادی در ایجاد شفافیت و مبارزه مؤثر با فساد را صورت دهند؛ مزیتی که نسبت به نهاد قضایی در مبارزه با فساد به جای مبارزه با مفسد دارند.

از طرف دیگر، جایگاه‌های نمایندگی، امنیت لازم را برای مبارزه مؤثر و پیگیرانه با فساد دارند چراکه برخلاف مدیران انتصابی در رده‌های مختلف قابل عزل‌کردن نیستند و می‌توانند بدون دغدغه و نگرانی بابت رویکرد مدیران بالادست، به تغییر فرایندها و رفع زمینه‌های فسادزا اقدام کنند چراکه آنها جز در موارد استثنا، تنها به موکلین‌شان یعنی کسانی که به ایشان رأی داده‌اند، پاسخگو هستند و لاغیر.

این‌دو مزیت یعنی دارا‌بودن جایگاه سیاستگذاری و نیز دارا‌بودن امنیت و تداوم حضور و پیگیری لازم برای مبارزه با فساد، جایگاه‌های نمایندگی و نهادهای انتخابی مانند جایگاه نمایندگی مجلس یا جایگاه نمایندگی شهروندان در شوراهای شهر را به مؤثرترین جایگاه‌ها برای مبارزه واقعی و مؤثر با فساد تبدیل خواهد کرد.

آشکار است که فسادهای احتمالی موردی برخی از نمایندگان در این جایگاه‌ها، خدشه‌ای به پتانسیل و مزیت ساختاری جایگاه‌های نمایندگی و نهادهای انتخابی در مبارزه با فساد وارد نمی‌کند. کمااینکه میزان فساد کشف‌شده در سازمان اجرایی و یا سازمان‌های نظارتی و قضایی، هم به لحاظ حجم، هم به لحاظ سیستماتیک‌بودن و فراگیر‌بودن چندین برابر اشکال موردی فساد در جایگاه‌های انتخابی و نهادهای نمایندگی است و اساسا سرریز فساد ریشه‌دار و فراگیر در سازمان‌های اجرایی است که بعضا به نهادهای سیاستگذار هم سرایت می‌کند و برخی از اعضای آنها را گرفتار فساد سازمان اجرایی کرده و پتانسیل‌های ساختاری این نهادها در مبارزه مؤثر با فساد را غیرفعال می‌کند، کمااینکه گروه‌های ذی‌‌نفع عدم‌شفافیت و فرایندهای فسادزای موجود با بزرگ‌نمایی اغراق‌شده این اشکال موردی و بی‌اعتنایی و کمرنگ‌کردن عامدانه فساد نهادهای اجرایی و ناکارآمدی نهادهای قضایی در مبارزه با فساد، درصدد زیرسؤال‌بردن کلی جایگاه‌های انتخابی و حذف و کاهش اختیارات جایگاه‌های نمایندگی برمی‌آیند؛ چراکه آنها بهتر از هرکسی می‌دانند که نهاد انتخابی چه مزیت غیرقابل انکاری در مبارزه مؤثر با فساد دارد و هرچقدر جایگاه‌های نمایندگی کمتر و نهادهای نمایندگی محدودتر، امکان مبارزه ریشه‌ای با فساد از طریق ایجاد شفافیت و اصلاح سیاست‌ها و فرایندهای فسادزا کمتر.

خلاصه آنکه وقتی فساد در یک سیستم حکمرانی، ریشه‌دار و سیستماتیک و فراگیر می‌شود، دیگر نماینده و مدیر و قاضی نمی‌شناسد و همه افراد به جهت آنکه انسانند، در معرض خطا و لغزش قرار می‌گیرند، مهم این است که اگر قصدمان از طرح مبارزه با فساد صرفا شعارهای انتخاباتی نیست، باید به جای‌آنکه خواسته و ناخواسته با ذی‌نفعان عدم‌شفافیت و فرایندهای فسادزا همصدا شویم و بخواهیم با بزرگ‌نمایی فسادهای موردی در نهادهای انتخابی آن‌هم درست در هنگامه انتخابات، کمر به قتل مؤثرترین جایگاه‌های مبارزه با فساد ببندیم و با کاهش تعداد و ایجاد محدودیت‌های روزافزون بر جایگاه‌های نمایندگی، پتانسیل‌ها و مزیت‌های نهادهای انتخابی در مبارزه با فساد را از حیز انتفاع خارج کنیم، باید بیش از هر چیز در گسترش جایگاه‌های نمایندگی و نهادهای انتخابی به لحاظ کمی (تعداد جایگاه‌های انتخابی و نمایندگی در حوزه‌های مختلف) و کیفی (افزایش اختیارات قانونگذاری و مقررات‌گذاری جایگاه‌های انتخابی در جهت سیاستگذاری‌های شفافیت‌بخش‌ و اصلاح‌گرانه) بکوشیم.

این یادداشت در تاریخ دوم اسفند ۱۳۹۹ با عنوان «مزیت‌های نهاد انتخابی در مبارزه با فساد» در روزنامه همشهری به چاپ رسید.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

دوست دارید به بحث ملحق شوید؟
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *